مشخلبة. [ م َ خ َ ل َ ب َ ] (ع اِ) مهره ٔ سپید که به لؤلؤ ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). یا مورش گربه . (مهذب الاسماء). شاید همان است که امروز کس گربه گویند و آن سپید و برنگ مروارید است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || زیوری است که از لیف خرماو مهره سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گاهی دختری راهم که این زیور دارد گویند. کلمه ٔ عراقی است و بر این بنا چیزی نیامده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المعرب جوالیقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.