مسجد. [ م َ ج َ ] (ع اِ) پیشانی . (منتهی الارب ). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. (از اقرب الموارد). در لغت به معنی سجده گاه ، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست . آنجای که بر زمین رسد از پیشانی گاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمی گاه سجده و آن هفت است . ج ، مَساجِد. (اقرب الموارد). رجوع به مساجد و مساجد سبعة شود. || نماز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مزگت و مَسجِد. (از اقرب الموارد). رجوع به مسجِد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.