مستکف . [ م ُ ت َ ک ِف ف ] (ع ص ) نعت فاعلی از استکفاف . گرد گیرنده چیزی را و نگرنده بسوی آن . || موی فراهم شونده . || آنکه دست پیش چشم دارد وقت نگریستن از دور. || دست پیش کسی دارنده به خواهش و سؤال . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاف شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.