مستوره . [ م َ رَ ] (ع ص ) مستورة. پوشیده . پردگی . در پرده . ستیر. در پرده شده . زن پردگی و پارسا. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مخدره . پرده نشین : مرد... توبه کرد که ... به خلاف این مستوره که دعای او را حجابی نیست کار نپیوندد. (کلیله و دمنه ). کدخدای از در درآمد و بر مستوره سلام کرد. (سندبادنامه ص 89). || (اِ) نمونه . (یادداشت مرحوم دهخدا). نمونه ٔ تجارتی . مسطوره . و رجوع به مسطوره شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.