مستلقی . [م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استلقاء. خفته بر قفا. (از اقرب الموارد). بر قفا خوابنده یعنی پشت به بسترکرده دست و پا درازکننده . (غیاث ). بر پشت خفته . ستان : چشم را نگاه دارند از بسیار گریستن ... و از مستلقی خفتن یعنی به پشت باز خفتن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). خداوند علت مستلقی بخسبد یعنی به پشت بازخسبد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به استلقاء شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.