مستدفی ٔ. [ م ُ ت َ ف ِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استدفاء. لباس گرم پوشیده . (ناظم الاطباء). آنکه دفاء و جامه ٔ گرم پوشد. (اقرب الموارد). || گرم کننده خود را بوسیله ٔ جامه یا آتش و غیره . (اقرب الموارد).و رجوع به استدفاء شود. || در عبارت ذیل از جهانگشای جوینی (چ طهران ص 4) می نماید که معنی کلمه توسعی دارد. مثلاً گرمی خواهنده در آغوش کسی و نظایرآن : هر مزوری وزیری و هر مدبری دبیری و هر مستدفئی مستوفیی . (جهانگشای جوینی چ تهران ص 4).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.