مساحة.[ م ِ ح َ ] (ع مص ، اِ) مساحه . مساحت . پیمودن زمین . (منتهی الارب ). زمین پیمودن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ذرع کردن زمین . (اقرب الموارد). و رجوع به مساحت شود. || تقسیم کردن زمین با مقیاس و تخمین قیمت و ارزش آن . (اقرب الموارد).
- علم مساحة؛ علمی است که از مقادیر خطوط و سطحها و اجسام ، و تعیین خط و مربع و مکعب بحث می کند، و در امر خراج و تقسیم اراضی و تخمین مساکن ارزشی فراوان دارد. (اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.