مزید کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زیاده کردن . فزودن . افزودن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زیادت کردن . بالاکردن : خلعتی بر آن مزید کرد و پیشش فرستاد. (گلستان ). || ظاهراً در شاهد ذیل به معنی «به مزایده نهادن » است و به «من زاد» فروختن : خوارج ... زن عبدالعزیزرا اسیر کردند که دختر منذربن حارث بود و در همه جهان صورتی از او نیکوتر نبود و در میان لشکر خوارج مزید کردندش به سه هزار دینار. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.