مزلج . [ م ُ زَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) چیز اندک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). چیز اندک و قلیل . (ناظم الاطباء): عطاء مزلج ؛ عطائی اندک . (مهذب الاسماء). || آن که خویشتن را به قومی چسبانیده باشد که نه از ایشان بود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اسبست . (مهذب الاسماء). سپست . (مهذب الاسماء). || مرد ناقص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). الرجل الناقص المروءة. (اقرب الموارد). || فرومایه از هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(آنندراج ). هر چیز فرومایه . (ناظم الاطباء). || زفت و بخیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). مرد زفت و بخیل . (ناظم الاطباء). || حب مخلوط غیر خالص . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). دانه های مخلوط و غیرخالص . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.