مریة. [ م ِرْ ی َ / م ُرْ ی َ ] (ع اِ) به تازیانه برآوردگی تک اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ناقه ٔ بسیارشیر. (منتهی الارب ). || آنچه از ناقه بوسیله ٔ «مری » دوشیده شود. (از اقرب الموارد) . و رجوع به مری شود. || پیکار و خصومت .(منتهی الارب ). جدل . (اقرب الموارد). || شک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تردید. لبس : ... فلاتَک ُ فی مریة منه اًنه الحق من ربک ... (قرآن 17/11). و لا یزال الذین کفروا فی مریة منه . (قرآن 55/22). فلا تکن فی مریة من لقائه . (قرآن 23/32).ألا ًانهم فی ة مریة من لقاء ربهم . (قرآن 54/41).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.