مرسن . [ م َ س ِ ] (ع اِ) جای بستن رسن از بینی ستور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بینی . (از اقرب الموارد). نخست به معنی جای بستن رسن از بینی ستور بوده است سپس به کثرت استعمال برای بینی و حتی بینی انسان به کار رفته است ؛ فعلت ذلک علی رغم مرسنه ؛ أی انفه ؛ یعنی بر خلاف میل او. (از منتهی الارب ). ج ، مَراسن . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.