مراوغة. [ م ُوَ غ َ ] (ع مص ) با کسانی دستان آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فریب دادن کسی را در کاری . (از منتهی الارب ). مخادعة. (زوزنی ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). || کشتی گرفتن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ). با همدیگر کشتی گرفتن . (از منتهی الارب ). مصارعه . (زوزنی ) (اقرب الموارد). مراوغت . رجوع به مراوغت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.