مذیاع . [ م ِذْ ] (ع ص ) آنکه راز نتواند نگاهداشت . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از متن اللغة). دهن لغ که سرنگهدار نیست . (یادداشت مؤلف ). که کتمان سِر نکند، گویند: هو للاسرار مذیاع و للاسباب مضیاع . (از اقرب الموارد). ج ، مذاییع. || (اِ) (اصطلاح نو) رادیو.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.