مدهدم . [ م ُ دَ دِ ] (ع ص ) ویران سازنده و براندازنده . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). هادم . (از متن اللغة). نعت فاعلی است از دهدمة. کسی که برگرداند بعض چیزی را بر بعض . (آنندراج ): دهدم الشی ٔ؛ قلب بعضه علی بعض . (متن اللغة). رجوع به دهدمة شود. || شکننده . (ناظم الاطباء). درهم شکننده ٔ بناء. (از متن اللغة). رجوع به دهدمة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.