مدلوک . [ م َ ] (ع ص ) فرس مدلوک ؛ اسبی که استخوان سر سرینش بلند نباشد . (منتهی الارب ). || رجل مدلوک ؛ مردی که در سؤال بر وی ستیهیده شود. (منتهی الارب ). که در مسأله ای مورد الحاح واقع شود. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || بعیر مدلوک ؛ شتر سفرآزموده یا شتری که در دو زانوی وی نرمی و سستی باشد. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (اقرب الموارد). || مصقول . (متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.