مدلس . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) کسی که در بقیه ٔ روییدگی افتد. (آنندراج ). کسی که می یابد باقی مانده ٔ گیاههای روییده را. (ناظم الاطباء): ادلس القوم ؛ وقعوا فی الادلاس . (متن اللغة). رجوع به أدلاس و ادلاس شود. || زمین سبزشونده به بقایای روییدگی . (آنندراج ): أدلست الارض ؛ اخضرت بالادلاس . (متن اللغة). رجوع به ادلاس شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.