مدغفق . [ م ُ دَ ف ِ ] (ع ص ) بسیار ریزنده ٔ آب . که آب بسیار ریزد. (از متن اللغة). نعت فاعلی است از دغفقة. || باران سخت بارنده در ابتدا. (آنندراج ) (از متن اللغة). بارانی که در آغاز سخت بارد. (ناظم الاطباء). || که بپاشد و انفاق کند مال خویش را. (از متن اللغة). رجوع به دغفقه و دغفان شود. || ماء مدغفِق ؛ مصبوب . (متن اللغة). || عام مدغفق ؛ سال ارزانی و فراخی . (منتهی الارب ). مخصب . (اقرب الموارد). || عیش مدغفق ؛ زندگانی فراخ . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به دغفق شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.