مدب . [ م َ دَب ب / دِب ب ] (ع اِ) مجری . (المنجد). جائی که در آن چیزی روان می گردد و یا می لغزد. (ناظم الاطباء): مدب السیل و النمل ؛ مجرای سیل و مورچه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). آنجا که آب رود. (مهذب الاسماء). جای و موضع نرم رفتن . (یادداشت مؤلف ). || مدب الصبا؛ محل ولادت یا طفولیت و بچگی . (ناظم الاطباء). مسقطالرأس . مولد. منشاء. آنجا که کودکی را در آنجا گذرانیده است . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) دبیب .نرم رفتن بر زمین . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.