مداناة. [ م ُ ] (ع مص ) به چیزی نزدیک شدن . (زوزنی از یادداشت مؤلف ) (تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). قریب هم کردن و به هم نزدیک کردن دو امر را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). تقریب و جمع کردن بین دو چیز. (از متن اللغة). || تنگ گردانیدن قید را. (از اقرب الموارد) (از آنندراج ) (از متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.