مداراة. [ م ُ ] (ع مص ) یکدیگر را دفع کردن . (منتهی الارب ) (صراح ) (زوزنی ). مداراءة. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مدافعة. (دستورالاخوان ). || خلاف کردن . (صراح ). خلاف نمودن . (منتهی الارب ). مداراءة. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مخالفت . (دستور الاخوان ). || با یکدیگر نرمی کردن . مداراءة. (منتهی الارب ). نرمی کردن . (دستورالاخوان ). به نرمی و حسن اخلاق پیش آمدن یکدیگر را. (منتهی الارب ). مداراءة. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به مدارا و مدارات شود. || عداوت داشتن و نرمی کردن . (یادداشت مؤلف ). مخانلة. فریب آوردن با کسی . مداراءة. (دستورالاخوان ). رجوع به مدارات شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.