مدابرة. [ م ُ ب َ رَ ] (ع اِمص ) دشمنی . (منتهی الارب ). || (مص ) مردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || دشمنی کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). با کسی دشمنی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || غفلت نمودن از حاجت یار خود . (از منتهی الارب ). پشت نمودن . (از فرهنگ خطی ). || پشت ریش گردیدن شتر. || صاحب مال بسیار گردیدن . || صاحب ادبارة گردانیدن گوسفند را. (از منتهی الارب ). بریدن اندکی از قسمت مؤخر گوش گوسفند و آن را آویزان رها کردن ، این را مدابرة گویند. (از متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.