مخوع . [ م ُ خ َوْ وِ ] (ع ص ) کم و اندک کننده .(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه کم و اندک می گرداند. (ناظم الاطباء). || توجبه که پهلوهای وادی را شکند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). وادی که سیل پهلوهای آن را شکسته باشد. (ناظم الاطباء). || اداکننده ٔ وام . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اداکننده ٔ وام و دین . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخویع شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.