مخذع . [ م ُ خ َذْ ذَ ] (ع ص ) کباب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || هر نبات که اعلای وی خورده و بریده شده باشد یا بریده شده اطراف آن و پاره پاره کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پاره پاره شده و قیمه شده و خردشده بدون آنکه از هم جدا گردد و گیاه که بالای وی خورده و بریده شده باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.