مختطط. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) کسی که خط میکشد و نشان می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || روی خطدار گشته و زغب برآورده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مختط شود. || دورکننده ٔ تب . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ترک کننده ٔ تب . (ناظم الاطباء). و رجوع به اختطاف شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.