مخاط. [ م ُ ] (ع اِ) (از «م خ ط») آب بینی . (منتهی الارب )(غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آب بینی که خلب و خلم و خیل نیز گویند و هر مایع لزجی مانند آن . (ناظم الاطباء). رطوبت غلیظ که از سر به راه بینی فرودآید. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || (اصطلاح پزشکی ) پوشش صورتی رنگی که حفره های داخلی بسیاری از اندام ها مانند دهان ، بینی و غیره را می پوشاند و به سبب داشتن منافذ مربوط به غدد مترشحه سطحش همیشه مرطوب است . مخاط در حقیقت مجموعه ٔ دو بافت است : یکی بافت پوششی در بالا و دیگر بافت پیوندی در زیر آن ، و بهمین علت می گویند مخاطعبارت از غشایی است که تشکیل شده از نسجی پوششی با یک لایه آستر بافت پیوندی : غشاء مخاطی ، پوشش مخاطی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.