مخاض . [ م َ ] (ع اِ) شتران آبستن یا شتران آبستن دوماهه ، لا واحد لها من لفظها و واحدها خلفة نادر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). شتران آبستن دوماهه . (ناظم الاطباء). || خران آبستن . (ناظم الاطباء). || شترمادگان گشن گذاشته در آنها چندان که از اضراب باز مانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درد زه یعنی دردی که به وقت ولادت زنان را لاحق می شود. (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود || در نصاب مراد از مخاض ، ابن مخاض باشد. (غیاث ).
- ابن مخاض ؛ شتربچه ای که به سال دوم درآمده باشد و اگر چه ماده باشد بنت مخاض نامند.(غیاث ).
- || شتربچه ای که مادرش گشنی یافته باشد. بنت مخاض و ابنة، مخاض مؤنث . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- || شتربچه به سال دوم درآمده بدان جهت که مادرش لاحق به مخاض یا به شتران آبستنی گردد اگر چه آبستن نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- || شتربچه که مادرش خود آبستن شده یا شترانی که درو بود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتربچه ای که مادرش حامله باشد یا مادرش در میان شتران آبستن باشد اگر چه خود آبستن نباشد. (از محیط المحیط).ج ، بنات مخاض . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.