محرج . [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) آن که تنگ میگیرد بر کسی . (از منتهی الارب ). || آنکه تنگ میکند بر کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || آنکه حرام و ناروا میکند چیزی را. (ناظم الاطباء). حرام کننده . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || آنکه سوگند یاد میکند. (ناظم الاطباء). آنکه سوگند غلیظ (گران ) میخورد. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.