مجنب . [ م ِ ن َ ] (ع اِ) پرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دروازه مانندی باشد که بالای آن برآمده عسل از زنبورخانه چینند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پارو و آن بیلی باشد از چوب مانند شانه ٔ بی دندان که بدان گل بر کناره های حوض و راه کشت و مانند آن بردارند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). پارو و بیل چوبین . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.