مجری . [ م َ ] (ع اِ) ممال مَجری ̍. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). محل جریان . محل عبور. گذرگاه :
نهد کشت قدر ترا ماه خرمن
بود آب تیغ ترا بحر مجری .
ز چرخ چشمه ٔ تیغ تو داشتن پر آب
ز خصم نایژه ٔ حلق بهر مجری را .
با تیر و کمان آن جهانگیر
در مجری ناوک افتد آن تیر.
و رجوع به ماده ٔ قبل شود.