مجحف . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) نزدیک شونده به کسی . (از منتهی الارب ). نزدیک شونده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کسی و یا چیزی که می برد و یا می رساند. (ناظم الاطباء). برنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || مضرت رساننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). اجحاف کننده : هر سالی رفاق و قوافل حاج را به انواع مطالبات مجحف و معاملات مختلف می رنجانید تا بدنامی او در اقطار جهان منتشر شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 242).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.