مثرودیطوس . [ م َ ] (معرب ، اِ) پادزهر منسوب به مهرداد . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نخست این تریاق مهرداد کرد و اندروماخس گوشت افعی بر آن زیاده کرد و تریاق اندروماخس همان تریاق است با افزونی گوشت افعی و تریاق فاروق نیز همین تریاق مثرودیطوس و تریاک اندروماخس است . اخلاط آن زعفران ، مر، غاریقون ، زنجبیل ، دارچینی ، کتیرا، سنبل هندی ، کندر، خردل ، عود، بلسان ، اسطوخودس ، قسط، سیسالنوس ، کمافیطوس ، قنه ، علک البطم ، دارپلپل ، عصاره ٔ لحیةالتیس ، جند بیدستر، ساذج هندی ، جاوشیر، سلیخه ، پلپل سپید، پلپل سیاه ، سورنجان ، جعده ، سقودریون ، دوتو، اکلیل الملک ، جنطیانا، روغن بلسان ، اقراص فرقیون ، مقل ، سداب ، اشق ، ناردین ، مصطکی ، صمغ عربی ، قطراسالیون ، قردمانا، تخم بادیان ، انیسون ، وج ، سکبینج ، اسارون ، افیون ، برگ گل سرخ ، مشک طرامشیع، فو، اقاقیا، بزرهوفاریقون ، شراب ریحانی و غیره . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تریاقی است که مثروذیطوس پادشاه آن را ساخت و به نام خود موسوم کرد و گویند مثرود دیطوس نام طبیبی است که معجونی ساخت و آن را به اسم خود نامید. (از بحر الجواهر). و رجوع به مثروذیطوس و تریاق فاروق شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.