متفضل . [ م ُ ت َ ف َض ْ ض ِ] (ع ص ) افزون شونده و افزونی نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). افزونی جوینده . (ناظم الاطباء). || نکوئی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آن که تفضل کند. آن که ناواجبی را بخشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || دعوی فضل کننده بر اقران خویش . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افزونی جوینده بر اقران . (ناظم الاطباء). و رجوع به تفضل شود. || فاضل و بزرگوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || جامه ٔ باد روزه پوشیده برای کار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آن که یک جامه پوشد.(ناظم الاطباء). یک جامه پوشنده . (از منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.