متغنی . [ م ُ ت َ غ َن ْ نی ] (ع ص ) سرود گوینده و سراینده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بی نیاز. (ناظم الاطباء). بی نیاز گردنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ستاینده و نکوهنده و سرزنش کننده (اضداد). (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || عاشق و عشقباز. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تغنی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.