متزاید. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) افزون شونده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افزون شده . اضافه شده . زیاد گشته . زیادتر و افزونتر و بیشتر و فراوانتر. (ناظم الاطباء). افزون : و هرگاه که ماده بر تب اندررگها پختن آغاز کند آن روز تب متزاید بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || پرگوئی که به تکلف در سخن می افزاید. (ناظم الاطباء). به تکلف افزاینده در سخن و جز آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزاید شود. || بسیار دراز. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.