مترقب . [ م ُ ت َ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ) چشم داشت دارنده . (آنندراج ). کسی که انتظار می کشد و امید دارد. (ناظم الاطباء) : التجا به سایه ٔ دیواری کردم ، مترقب که کسی حر تموز از من ببرد... (گلستان ). || کسی که اندیشه می کند و می نگرد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || منتظر و نگران و امیدوار. (ناظم الاطباء). || با حرص و آز. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || محافظ و نگهبان . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به ترقب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.