متخبط. [ م ُ ت َ خ َب ْ ب ِ ] (ع ص ) برگزاف بی راه رونده . (آنندراج ) (از فرهنگ جانسون ). || به دیوانگی دارنده . (آنندراج ). دیوانه و احمق . (ناظم الاطباء). || جن گرفته و جن دار و سرگشته . || مخرب و خراب کننده و مفسد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تخبط شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.