متحنف . [م ُ ت َ ح َن ْ ن ِ ] (ع ص ) آن که دین حنیف اختیار کرده وختنه کند. (آنندراج ). اختیارکننده ٔ دین حنیف و خود را ختنه کننده و کناره گیرنده از پرستش بت . || راست . (ناظم الاطباء). || پیرو طریقه ٔابوحنیفه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ) (اشتینگاس ) || میل کننده به سوی کسی یا چیزی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحنف شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.