متبکل . [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) فروگیرنده کسی را به زدن و دشنام و قهر. (آنندراج ). کسی که غلبه می کند به واسطه ٔ زدن و یا دشنام دادن . (ناظم الاطباء). || آمیزنده سخن را. (آنندراج ). کسی که به طور آشفته و درهم سخن می گوید. (ناظم الاطباء). || خرامنده به ناز. (آنندراج ). آن که متکبرانه می رود و به ناز خرامنده . || غارتگر. || مخالف و متعرض و مانع. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکل شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.