متبلد. [ م ُ ت َ ب َل ْ ل ِ ] (ع ص ) دست بر دست زننده . (آنندراج ). دست بر هم زننده . (ناظم الاطباء). || افتاده به سوی زمین . (آنندراج ). افتاده شده بر زمین . (ناظم الاطباء). || فروکش به زمینی که در آن کسی نباشد. (آنندراج ). رسنده به زمینی که در آن کسی نباشد. (ناظم الاطباء). || بلید و کندذهن . (آنندراج ). کندذهن و احمق . (غیاث ). گول و نادان و ابله و کودن . (ناظم الاطباء). || افسرده دل . (آنندراج ). آشفته و حیران و سرگردان و مضطرب و آزرده شده . || مسلط شده بر ملک و ولایت دیگری . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبلد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.