متأتب . [ م ُ ت َ ءَت ْ ت ِ ] (ع ص ) زنی که اتب پوشد. (آنندراج ). زنی که اتب پوشیده باشد. || آن که زره پوشیده باشد. (ناظم الاطباء). || آن که چله ٔ کمان بر سینه گذارد. || آن که کمان نهدبر پشت خود. (آنندراج ). کسی که کمان را بر پشت خود نهد. (ناظم الاطباء). || سلاح پوشیده برای جنگ . || سخت بیرحم . || مصلوب و به دار کشیده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأتب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.