متأبد. [ م ُ ت َ ءَب ْ ب ِ ] (ع ص ) وحشت و نفرت نماینده . (آنندراج ). هراسان و گریزان و آن که از مؤانست احتراز می کند و از مردم گریزان است . (ناظم الاطباء). || خانه ٔ خالی از مردم که بدان وحوش الفت گیرند. (آنندراج ). منزلی که خالی از مردم شده و وحوش بدان الفت گرفته باشند. || دان دان شدن ازتابش آفتاب . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأبد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.