مباشرة. [ م ُ ش َ رَ ] (ع مص ) جماع کردن . (ترجمان القرآن ) (دهار) (آنندراج ). با کسی جماع کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جماع کردن زن را، یا هر دو در یک جامه شدن و ظاهر بدن ایشان (زن و مرد) باهم سودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به خودی به کاری قیام کردن . (دهار) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). به خودی خود کردن کاری را و به دست خود اجرای آن کار نمودن . (ناظم الاطباء). به خود به کاری در شدن . (آنندراج ). و رجوع به مباشرت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.