مالاندن . [ دَ ] (مص ) در تداول عامه ، در جدل و بحث مغلوب کردن . به کلام یا به زور کسی را مغلوب ساختن . چیره شده بر کسی در کشتی ، در سخن ، در هنر و غیره . مفحم و مجاب کردن کسی را در سخن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به سهولت از عهده کسی برآمدن و در مقام زورآزمایی به آسانی او را مغلوب کردن ؛تا فلانکس خواست دست دراز کند او را مالاندم و گذاشتم کنار. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || بالتمام خوردن . محتوی ظرفی طعام را یکباره خوردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی را با اشتهای تمام و بسرعت خوردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.