ماد. (اِخ ) مسکن قوم ماد. همین کلمه است که در پهلوی وپارسی (و نیز در تعریب ) «ماه » شده . بیرونی در کتاب الجماهر ص 205 نوشته : «ماه » عبارت است از زمین جبل و «ماهین » عبارتند از ماه بصره که دینور باشد و ماه کوفه که نهاوند باشد و اغلب بآن دو «ماه سبذان » را افزایند و جمله را «ماهات » نامند و بسا نهاوند را به «ماه دینار» یاد کنند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جغرافی دانان عهد قدیم به دو ماد قائل شده اند: ماد بزرگ که بر همدان و ری و اصفهان تطبیق می شود و ماد کوچک که همان آذربایجان بود با قسمتی از کردستان . بعضی به سه ماد قائل شده اند ولی صحیحح تر باید همان دو ماد باشد زیرا «ری » جزو ماد بزرگ بود... ماد بزرگ در مشرق تا دربند دریای خزر (دروازه ٔ بحرخزر) امتداد می یافت و این دربند آن را از پارت جدا می کرد... ماد در زمان ساسانیان مبدل به «مای » شد و در قرون اسلامی آنرا «ماه »گفتند چنانکه می گفتند «ماه نهاوند»، «ماه بصره » و غیره و در جمع «ماهات ». (از ایران باستان ج 1 ص 207).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.