لیاء. [ ل ِ ] (ع اِ) لوبیا. (فهرست مخزن الادویه ). دانه ای است شبیه به نخود که بخورند آنرا. (منتهی الارب ). چیزی است مثال نخود بخورند آنرا. (مهذب الاسماء). نوعی از حبوبات مانند نخود نیک سپید و بدان زنان را صفت کنند به سپیدی . فیقال : کانها لیاة. و رجوع به لوبیا شود. || نوعی از ماهی که از پوست آن سپر نهایت محکم و نیکو باشد. || زمین دور از آب . لیا (مقصوراً). لَیّاء. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.