لوفا. (اِ) خیری . عَلقم . حَنظل . قثاءالحمار. قنطوریون . داروئی است که آن را قنطوریون خوانند. خوردن آن زنان را بچه ٔ مرده از شکم برآرد و بعضی گویند نوعی از حی العالم است . (برهان ). به عبرانی حی العالم است ونزد بعضی قنطوریون صغیر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). صاحب منهاج گوید: قنطوریون باریک است . صاحب جامع گوید: نوعی از حی العالم است که آن را آذان القیث گویند. (اختیارات بدیعی ). حی العالم . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.