لهوة. [ل ُهَْ وَ / ل َهَْ وَ ] (ع اِ) خورش دستاس یعنی یک مشت از دانه و جز آن که به آسیا دهند. ج ، لهی . آنچه به دست در دهن آس افکنند تا آرد کند. (مهذب الأسماء). خوره ٔ آسیا. || عطیة. (منتهی الارب ). عطاء.(مهذب الأسماء). || بهترین از عطایا و سترگ ترین آن . || یک یا دو مشت از مال . || هزار دینار و هزار درهم و غیر آن . || زن . || (اِخ ) نام زنی . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.