لم . [ ل َ ](اِ) اسم از لم دادن و لم دادن یا لمیدن ، حالتی است میان نشستن و دراز کشیدن برای آسودن . استراحت کردن و آسودن در اصطلاح عامه ٔ مردم . آسایش . (برهان ). لمیده به معنی آسوده و بر این قیاس و المیدن ، یعنی آسودن و خفتن . و با لفظ داشتن و دادن و زدن به معنی واکشیدن و خواب کردن به فراغت است . (آنندراج ) :
نگه مست اداریزی و لب غربال جان بیزی
به چشم غمزه جا دارد به تخت عشوه لم دارد.
کام دل مرا چه شود گر برآورد
شیرین لبت که لم زده بر متکای ماچ .
|| رحمت و بخشایش . (برهان ). رجوع به لمیدن و لم دادن شود.