لغلغ. [ ل َ ل َ ] (ع اِ) مرغی است غیر لکلک . (منتهی الارب ). اللغلغ، و هو دون الاوزّ فی المقدار، لونه کلون الاوز الحبشی الی السواد، ابیض الجفن ، اصفرالعین و یعرف فی مصر بالعراقی . و یأتی فی مبادی ٔ طلوع زرعها زمن اتیان الکراکی الیها. من شأنها ان یتقدمها واحد منها کالدلیل لها ثم قد تکون صفاً واحداً ممتداً کالحبل و دلیلها فی وسطها متقدم علیها بعض التقدم . و قد یصف خلفه صفین ممتدّین یلقیانه فی زاویة حادة حتی یصیر کانه حرف جیم بلاعراقة، متساویة الطرفین و من خاصتها انها اذا کبرت حدث فی بیاض بطونها و صدورها نقط سود. و الفرخ منها لایعتریه ذلک . (صبح الاعشی ج 2 ص 63).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.