لعوق الصنوبر. [ ل َ قُص ْ ص َ ن َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ینفع من شدة النفث و السعال و القی و الاورام و الخوانیق و البلغم اللزج و یقوی المعدة (و صنعته ) صمغ عربی کثیرالوز صنوبر بزر کتان مقلو أجزاء سواء تمر کربعها. رب سوس کسدسها یعجن بدهن اللوز و العسل ان کان بردا والا السکر و یستعمل الی ملعقه فان کان السعال عن حرارة و یبس اضیف الی ذلک بزر خیار مقشور بزر خطمی بزر خبازی طباشیر جوز من کل خمسة، نشاحب سفرجل من کل اثنان و یعجن بماء شعیر قد طبخ فیه سبستان و یشرب علیه حارا ایضاً و ان کان فی الصوت بحوحة و زاد الدم فی النفث اضیف الی ذلک زبیب اوقیة لوز مر نصف اوقیة بندق مقلو صمغ البطم دقیق حلبة و باقلا و حمص فلفل ابیض راوند نانخواه میعة سائلة سوس من کل اربعة دراهم ، مرزعفران من کل اثنان یغمر الکل بماء الکرنب و لبن الاتان و یطبخ و یعقد بالعسل . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.